روز جهانی کارگر

اول ماه مه امسال شاید یکی از حساس ترین و مهّم ترینِ آن ها در طی سال های پس از انقلاب 57 باشد. روز جهانی کارگر امسال در شرایطی فرا می رسد که رژیم اسلامی نیروهای وسیعی را در سطحی گسترده برای سرکوب مقاومت شجاعانه زنان بسیج کرده است. به نظر می رسد حکومت برای چنین بسیجی از مدت ها قبل برنامه ریزی کرده و می خواهد با یک تیر چند نشان را بزند. چنین بسیجی در وهله اول نیازمند تقویت روحیه شکست خورده نیروهای سرکوب گرش بود تا بتواند اقتدار سرکوبگرانه خود را یک بار دیگر به رخ جامعه بکشد. روحیه ای که در اثر مبارزات داخلی، ضربات نظامی خارجی، انزوای جهانی، وضعیت اسفناک اقتصادی و فساد ویرانگر درونی به شدت تضعیف شده بود.

آتش بازی کنترل شده با اسرائیل و تلاش های تبلیغاتی توام با فریب گسترده افکار عمومی مقدمات این کار را فراهم آورد. حکومت اسلامی با سرکوب وحشیانه زنان در خیابان و صدور احکام سنگین اعدام برای مبارزان جبهه زن، زندگی، آزادی، از یک سو و دستگیری یا تحت فشار قرار دادن پیشروان و فعالان جنبش کارگری و معلمان از سوی دیگر، بر آن است که در آستانه اول ماه مه پیام روشنی به کارگران، بازنشستگان و معلمان ارسال کند: «هرگونه اعتراضی با شدت سرکوب خواهد شد».

این که تا چه حد در این کار موفق شود، بستگی به واکنش جامعه خواهد داشت. با این اوصاف آیا اول ماه مه می تواند به حرکتی گسترده و فراگیر تبدیل شود؟ باید صبر کرد و دید.

شورای هماهنگی کانون های صنفی معلمان روز 13 اردیبهشت، دوم ماه مه را برای دعوت معلمان به گردهم آیی سراسری برگزیده است (احتمالا برای این که روز 12 اردیبهشت که به لحاظ تاریخی روز معلم است و امسال با روز کارگر همراه شده، تعطیل عمومی نیست و مدارس باز هستند). این که با توجه به جوّ شدیدا امنیتی که در واقع تداعی نوعی حکومت نظامی اعلام نشده است، و می توان پیش بینی کرد که در این دو روز اول و دوم ماه مه، 12 و 13 اردیبهشت، به مراتب شدیدتر خواهد شد، معلمان و بازنشستگان تا چه حد از این دعوت استقبال کنند، امری تعیین کننده است. اما امری که در میزان استقبال از دعوت حتی از میزان سرکوب تعیین کننده تر است، اتفاقی است که در روز قبل از آن یعنی اول ماه مه رخ خواهد داد. میزان و نوع حرکت و شعارهای کارگران در روز اول ماه مه تعیین کننده میزان و نوع حرکت و شعارهای دوم ماه مه خواهد بود. جنبش های اجتماعی از یک دیگر نیرو می گیرند و در مبارزات شان به یک دیگر وابسته هستند.

اعتراض کارگران و بازنشستگان در روز اول ماه مه، حتی اگرپراکنده، خود به خودی و صرفا صنفی باشد، به شرطی که در سطحی گسترده صورت گیرد، جوّ رعب و وحشتی را که حکومت در پی تحمیل آن است، می شکند. به معلمان روحیه می دهد که بیرون بیایند و با صدای رساتری خواست های خود را فریاد بزنند. این هردو با هم پیامی است روشن به رژیم که هیچ سطحی از سرکوب و فریب و جنگ افروزی قادر نیست جامعه را از خواست های به حق اش بازدارد. هم چنین نشان می دهد که دستگیری و تحت فشار قراردادن فعالان و پیشروان این جنبش ها، حرکت و پیش روی آنها را متوقف نمی کند.

نکته حائز اهمیت دیگر این است که تاثیرگذاری عمومی این حرکت کارگران و بازنشستگان و معلمان در صورتی به مراتب بیشتر خواهد شد که در کنارخواست ها و شعارهای خاص طبقاتی خود، بخشی از شعارها و خواست های عمومی جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی را هم مطرح کنند، مانند کاری که بازنشستگان معترض در اراک و اهواز انجام دادند و شعارهایی در محکومیت حمله به زنان و حمایت از توماج صالحی سر دادند. در این صورت جنبش زن، زندگی، آزادی، جنبش دانشجویی و جنبش دادخواهی و جنبش های ملی جان تازه ای خواهند گرفت. این پیامی خواهد بود از سوی طبقه کارگر به دیگر اقشار جامعه و در دفاع از خواست های به حق آنان. این اولین گام در پیوند واقعی جنبش های اجتماعی است که بدون شک پاسخ خود را دریافت خواهد کرد.

البرز دماوندی

بیست و نهم آوریل دوهزار و بیست و چهار

بیان دیدگاه

یک وبسایت یا وبلاگ در WordPress.com بسازید