اتحاد کارگران انقلابی ایران: فراخوان خانواده های محکومان به اعدام به حضور اعتراضی مردم در مقابل زندان دستگرد اصفهان در پی انتشارِ خبر اعدام قریب الوقوع مجید کاظمی، صالح میرهاشمی و سعید یعقوبی در عصر روز گذشته، اعتراض علیه اعدام معترضان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی را گامی به جلو برد.
مردم اصفهان با حمایت گسترده و پرشورِ خود، راه مقابله با اعدام را نشان دادند: فقط با اعتراض گسترده توده ای می توان ماشین قتل و کشتار حکومتی و پرونده سازی های نفرت انگیز صدا و سیما بر اساس شکنجه های بازجویان امنیتی برای زمینه سازی روانی و توجیه اعدام مبارزان بی گناه را متوقف کرد. ترجمان حضور پرشکوه اعتراضی مردم اصفهان چنان روشن و شفاف بود که بسرعت در تهران و بندرعباس نیز خانواده های زندانیانِ در معرض اعدام، در برابر قوه قضائیه دست به تجمع زدند و خواستار لغو حکم اعدام اعضای خانواده های محکوم خود شدند.
اعتراض گسترده مردم اصفهان و طنین شعار آنان در برابر نیروهای سرکوبگر یگان ویژه که :«این آخرین پیامه/ اعدام کنی قیامه» بازخوردِ خود را در عدم اجرای احکام صادره نشان داد. جمهوری اسلامی در دو ماه اخیر با بهره برداری از فقدان اعتراضات خیابانی قدم به قدم برای ازسرگیری اعدام مبارزانِ اسیرِ خیزشِ اعتراضی زمینه چینی کرد.
به موازات شکنجه و اعتراف گیری از اسرای خیزش اعتراضی، در گام نخست، اعدام قربانیان آسیب های اجتماعی را شدت دادند تا جوّ ارعاب را در جامعه گسترش داده و به خیال خود زهر چشم بگیرند، در گام دوم خیز برداشتند تا نقشه قتل دولتی «مجید کاظمی، صالح میرهاشمی و سعید یعقوبی» را در اصفهان به اجرا بگذارند، اما با چنان مقاومت گسترده ای روبرو شدند که نقشه آنان عقیم ماند.
بازتاب فوری این اعتراض گسترده در قالب تجمع اعتراضی علیه اعدام قربانیان آسیب های اجتماعی در ۲۵ اردیبهشت در تهران و بندرعباس به روشنی نشان داد که اعتراض علیه اعدام در کشور ما، محدود به اسرای خیزش انقلابی اخیر نیست، بلکه مخالفت با کشتار سازمان یافته دولتی در میان لایه های فرودست و محروم نیز که بخش مهمی از قربانیان اعدام ها را تشکیل می دهند، وجود دارد. وجود پایه اجتماعی قابل اتکا، از یک سو شرایط را برای جنبشی با هدف لغو بی قید و شرط اعدام تقویت می کند و از سوی دیگر مبارزه علیه سایر شکل های سرکوب را هم گسترش می دهد.
اکنون می توان به روشنی دید که در دو ماه اخیر که دامنه اعتراضات خیابانی کاهش یافته است، خیزش انقلابی و شرایط انقلابی پایان نیافته، بلکه رویارویی مردم با حاکمیت وارد نبردهای موضعی شده است. یکی از کانون های اصلی نبردهای موضعی در دو ماه اخیر آزادی پوشش و تلاش رژیم برای بازگرداندن اوضاع به پیش از خیزش انقلابی بود. اما زنان و دختران با حمایت عموم مردم در این زمینه و با نافرمانی مدنی گسترده مانع پیشروی حاکمیت شده و از دستاوردهای خود تاکنون دفاع کرده اند.
اگر مبارزه علیه اعدام به کانون دیگری از رویارویی موضعی مردم با حاکمیت تبدیل شود و مردم بتوانند منع اعدام را به حاکمیت تحمیل کنند، توازن قوا می تواند در سایر عرصه ها نیز به تدریج به سود مردم دگرگون شود و جامعه عملا به سوی شکل گیری نوعی حاکمیت دوگانه جهت گیری کند.
ممکن است تصور شود که رژیم برای جلوگیری از اعتراضات توده ای به اعدام های بی سروصدا رو آورد و از این طریق، زمینه های شکل گیری صف بندی علیه خود در جامعه را از میان بردارد. واقعیت این است که جمهوری اسلامی نظامی است که با هیچ شکلی از قتل و کشتار مخالفانش مساله ای ندارد، اما خطر انفجارهای خودانگیخته خشم و نفرت مردم از اعدام های بی سروصدا در شرایط انقلابی، از اعدام های سازمان یافته و برنامه ریزی شده علنی کمتر نیست.
توجه داشته باشیم که اعدام سازمان یافته و برنامه ریزی شدهِ علنی، با هدف اعلام اقتدار متکی بر خون و کشتار از سوی حاکمان صورت می گیرد، در حالی که اعدام های بی صدا غالبا چنین تاثیراتی به جا نمی گذارند.
البته این گزینه وجود دارد که جمهوری اسلامی از ترس قیام مردم فعلا از اعدام ها صرفنظر کند، ولی در کشوری که اعدام سلاح اصلی برای اعمال حاکمیت ولایت فقیه است، ناتوان کردن حاکمیت از بهره گیری از اعدام به عنوان ابرازی برای ایجاد رعب و وحشت، صرفا شرایط پیشروی مردم را بهبود می دهد.