اتحاد کارگران انقلابی ایران: راه گذر از بن بستی که جمهوری اسلامی اکثریت مردم ایران را به آن کشانده است، کدام است؟
جمهوری اسلامی امکان ادامه یک زندگی با استانداردهای معمولی را از اکثریت مردم کشورمان سلب کرده است. این سلبیّت در حوزه های گوناگون مُهر خود را بر زندگی مردم زده است.
در حوزه اقتصاد و حق تامین معاش شاهد فروپاشی اقتصادی در همه زمینه ها هستیم. حقوق و دریافتی مزد و حقوق بگیران به کمتر از نصف سبد هزینه معاش کاهش پیدا کرده است. هراس از بیکاری شبح نحس خود را به خانواده ها تحمیل کرده است. توان مقابله با هیولای گرانی برای کسی باقی نمانده است.
در حوزه آزادی های اجتماعی و مدنی، شاهد پافشاری رژیم برای سرکوب هرچه بیشتر ابتدائی ترین حقوق مدنی هستیم. ممانعت از حضور شهروندان افغان در بعضی از مراکز خرید (نژادپرستی)، جلوگیری از حضور همزمان دانشجویان دختر و پسر در سلف سرویس و کتابخانه دانشگاه (تفکیک جنسیتی)، بی اعتبار بودن امضای قضات زن در صورت عدم تائید قضات مرد (تبعیض جنسیتی)، بی توجهی به ابتدائی ترین نیازهای جوامع قومی مانند حق داشتن شناسنامه و حق آموزش به زبان مادری (تبعیض قومی و ملی)، و تهدید کسبه و ارائه دهندگان خدمات عمومی به پلمب مراکز کسب و ارائه خدمات در صورت سرویس دهی به دختران و زنان که تن به حجاب اجباری نمی دهند، جلوه هائی از این سرکوب را به نمایش می گذارد.
در کنار اینها، در همین دو سال گذشته شاهد کشتار علنی، و با شلیکِ مستقیمِ بیش از دو هزار نفر از مردم در خیابان های شهر و روستا و دستگیری، بازداشت و شکنجه بیش از سی هزار نفر بوده ایم. پس در اینکه جمهوری اسلامی باید به پائین کشیده شود شکّی وجود ندارد. مردم ما جنایات رژیم را فراموش نکرده اند و قرار هم نیست که جانیان را ببخشند.
در یکی دو روز گذشته، خامنه ای در دیداری که با دانشجویان داشت در مورد برگزاری رفراندوم حرفهائی به زبان آورد که واکنش هائی در بین بخشی از جناح های حکومتی و اپوزیسیون راستگرای متمایل به غرب در پی داشت. اینکه این آدمها وابسته به کدام جناح و دسته هستند و چه اهداف درازمدتی را در سر می پرورانند، به جای خود، اما چند نکته را نباید از نظر دور داشت:
یک: خامنه ای مردم را مثابه گله ای گوسفند توصیف می کند که توان و قدرت تحلیل و ارزیابی از خواست و مطالبات خود را ندارند.
دو: کسانی که به سخنان خامنه ای واکنش نشان دادند باید ابتدا به این سوال پاسخ دهند که آنها رفراندوم را برای چه می خواهند؟ اگر رفراندم را برای اصلاح امورات در جمهوری اسلامی بخواهند که کاری نمی شود برایشان انجام داد. زیرا که بیدار کردن کسانی که خود را به خواب زده اند، غیرممکن است.
سه: اگر این عده رفراندوم را برای تعیین نوع نظام می خواهند، باید پیش از آن رک و پوست کننده و با صداقت به مردم بگویند که برای حذف جمهوری اسلامی چه برنامه ای دارند. ایده حذف دیکتاتور با فشارهای بین المللی و رقابت های جناحی ماجرایی پایان یافته است.
چهار: فرق است میان ایده رفراندوم برای تعیین نوع نظام جایگزین نظام کنونی، و رفراندوم به عنوان راهکاری برای به زیر کشاندن نظام کنونی. بنابراین توجه به زمان و دوره بحث رفراندوم ، تعیین کننده است. در دوره ی کنونی که جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» استیصال و درماندگی را به کلیت رژیم تحمیل کرده است، توهم برگزاری رفراندوم می تواند مردم را از مبارزه انقلابی مایوس کند. جمهوری اسلامی را با درخواست رفراندوم از خامنه ای نمی توان به زیر کشید. رفراندوم علیرغم مخالفت خامنه ای هم، باید مقدم بر هر چیز روشن کند که با کدام نیرو به جز سازماندهی اعتراضات مردم می تواند خامنه ای را به تسلیم بکشاند؟
پنج: برگزاری رفراندوم تحت شرایط خاص و ویژه ممکن است شکلی و اقدامی در خدمت تاسیس نظام جایگزین باشد. بطور مثال پس از سرنگونی دیکتاتوری، قدرت برآمده از انقلاب مردم علیه جمهوری اسلامی می تواند از رفراندوم هم به عنوان یک شکل ممکن برای تعیین بخشی از مختصات و سازوکارهای نظام جایگزین بهره برداری کند. نظام مبتنی بر خودحکومتی اکثریت مردم با نظرخواهی از مردم مغایرت ندارد. ولی موجودیت بحران زده نظام کنونی را نه با درخواست پذیرش رفراندوم از سوی ولی فقیه، که با سازماندهی اراده مردم در مسیر انقلاب اجتماعی می توان درهم شکست.