«سانسور از سپیده دمان تا شامگاهان تاریخ» نوشته ای از کیومرث پوراحمد  

سالها پیش به مناسبت جشنواره فیلم فجر که در دهه فجر برگزار می شود و مردم ایران به تدریج آنرا دهه زجر می نامند، با اهالی سینما مصاحبه کردند که هرکس چه آرزو یا آرزوهائی برای آینده ی سینما دارد. من گفتم: آرزو می کنم روزی در این سرزمین «واژه» حذف نشود، «جمله» حذف نشود، کتاب و نشریه و فیلم و تئاتر حذف نشود. آرزو می کنم روزی در این سرزمین تنها چیزی که حذف می شود واژه ی «حذف» باشد از فرهنگ نامه ها و از زبان فارسی.

نیازی نیست که زیاده تیزهوش باشی تا بدانی چه شد. کُلّ مصاحبه من که از حذف سخن گفته بودم از مجموعه ی همه مصاحبه ها حذف شد. انگار نه انگار که من هم مثل همکاران دیگر آرزوئی داشته ام برای آینده ی وطنم.

توی ایرانِ گل و بلبل کتابها را، مجله ها را، ترانه ها را، عکسها را، نمایش های آماده چاپ را، فیلم های آماده ی ساخت را، نمایش های آماده ی بر صحنه رفتن را، فیلم های آماده ی بر پرده رفتن را، نقاشی و گرافیک کاریکاتور و تندیس را، …. همه چیز را دستکاری می کنند، تفتیش می کنند، کنترل می کنند، ممیزی و حذف و قیچی می کنند …

نمی دانم با وجودِ این همه واژه مترادف چرا واژه ی فرانسهِ «سانسور» بیشتر از همه می چسبد و بیشتر از همه این کارِ مشمئزکننده ی نفرت انگیز ویرانگر را می نمایاند……

گروهی غالبا کوتوله و بیسواد، یا بسیار کم سواد، نشسته اند توی اتاقهائی، سالن های نمایشی یا هرجای دیگری و آثار ما را سانسور می کنند و به خالق اثر اطلاع می دهند که این موارد را در داستان، شعر، فیلمنامه، نمایشنامه، ترانه یا هرچه «حذف» کن یا «اصلاح» کن و بیا مجوز انتشار و پخش و ساخت بگیر.

خودِ ما دستاندرکارن هم، افتاده توی زبانمان و مدام غِرغِره می کنیم:

فیلمت چندتا اصلاحیه خورد؟

نمایشت چندتا اصلاحیه خورد؟

کتابت چندتا اصلاحیه خورد؟

و هیچ حالی امان نیست کاری که با اثر ما می کنند اصلاح نیست، کج و کوله کردن است، قناس کردن است، ناموزون کردن است، ویران کردن است و گاه نابود کردن.

کاری که می کنند جسارت و توهین و بی حرمتی و تحقیر و خوارکردن و توسری زدن است به ما و ما هم از ابتدا پذیرفته ایم و دنده هایمان پهن شده است و عادت کرده ایم و باور کرده ایم که نکبت سانسور جزئی از روندِ تولید و خلاقیّت است!

همیشه و همیشه و همیشه گفته ام چقدر شادمانم که بعد پنجاه سال کار فیلم سازی و نوشتن در این سرزمین هنوز که هنوز است سانسور برایم عادی نشده، هنوز که هنوز است حذف یا تغییر  حتی یک واژه تا مغز استخوانم را می سوزاند و خواسته ناخواسته دهنم به هزار دشنام ادیبانه و غیر ادیبانه و گاه خیلی زیاد غیرادیبانه باز می شود.

صفحه اصلی سایت اتحاد کارگران انقلابی ایران

وب‌نوشت روی WordPress.com.

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: