مقاومت سراسری علیه موج تازه حملات شیمیایی در مدارس و محرومیت های اجتماعی علیه آزادی پوشش

اتحاد کارگران انقلابی ایران: با پایان تعطیلات نوروزی و شروع کار مدارس، حملات شیمیایی به مدارس دخترانه بار دیگر از سر گرفته شده است. تنها در روزهای سه شنبه ۱۵ و چهارشنبه ۱۶ فروردین به حداقل بیش از 30 مدرسه در دهها شهر حملات شیمیایی صورت گرفته و دهها دانش آموز با حال خراب اورژانسی راهی بیمارستان شده اند.

 دیروز سه شنبه ۱۵ فروردین مدرسه آمنه و مدرسه سیدالشهدا در یزد، ۸ مدرسه در گنبد کاووس از جمله دبیرستان دخترانه فاطمه زهرا و یک مدرسه ناشنوایان و یک هنرستان در نزدیکی آن، دبیرستان الهام شریعت قلعه نو شهر ری، مدرسه ابتدایی شهید اکبری زنجان، مدرسه دخترانه کلید دانش شهرک گلستان شیراز، مدرسه ده بزرگی شیراز، دو مدرسه دخترانه در خلخال، هنرستان هنرهای زیبا و دبستان شهید مهدوی و یک مدرسه دخترانه دیگر در کرمان، مدرسه دخترانه نیمه شعبان گرمدره استان البرز، مدارس دخترانه کوثر و بیت الهدی و محدثه واقع در سربندر، مدرسه کرباسی در قم، دبیرستان فاطمیه‌ همدان و مدرسه علاقبندان در کبوتر آهنگ و دبیرستان سحر در اصفهان، از جمله مدارسی بوده اند که مورد حملات شیمیایی قرار گرفته اند.

روز چهارشنبه ۱۶ فروردین نیز دبیرستان دخترانه حضرت مهدی در پیرانشهر، مدرسه بهاران اردبیل، مدرسه دخترانه سلامت در خیابان ۱۹ دی قم، یکی از مدارس مراغه، مدرسه دخترانه روشنگر در جهانشاه کرج، مدرسه آلومتک در خیابان دستغیب قزوین، یک مدرسه راهنمایی در عجب شیر آذربایجان شرقی، دو دبیرستان دخترانه صداقت، تدین و یک مدرسه دیگر در مشهد از جمله مدارسی بوده اند که  مورد حمله شیمیایی قرار گرفته و بسیاری از دانش آموزان مسموم شده و به بیمارستان منتقل شدند. در میان مدارسی که در دو روز اخیر هدف حملات شیمیایی قرار گرفته اند فقط یک مدرسه پسرانه بوده و باقی مدارس دخترانه هستند.

بازگشت حملات شیمیایی به مدارس با پایان تعطیلات نوروزی؛ همزمان شده است با آغاز اجرای عملی طرح های گسترده اعمال محرومیت اجتماعی زنان بی حجاب همراه شده است. ممانعت از ورود زنان به اماکن عمومی، کارخانه ها و مراکز کار در بیمارستان ها، درمانگاهها، دانشگاهها، دانشگاههای آزاد، نهادهای آموزشی، ادارات؛ همچنین جلوگیری از ورود به مترو، وعدم ارائه خدمات در فرودگاهها، پلمب مراکزی که مانع حضور بی حجابان نشوند و جریمه سنگین مالی بی حجابان در روزهای اخیر گزارش شده است. توهین و تحقیر زنان به بهانه بی حجابی به نام تذکر و ارشاد و ضرب و شتم و درگیری با زنان بی حجاب نیز گسترش یافته است. در کنار ابراهیم رئیسی و وحیدی وزیر کشور، خامنه ای هم در سخنرانی اش در روز ۱۵ فروردین تاکید کرد که «کشف حجاب حرام شرعی و سیاسی‌ است».

همزمانی حملات شیمیایی و وحشت آفرینی در مدارس دخترانه، با سازماندهی یورش گسترده به زنان بی حجاب از طریق اعمال محرومیت های اجتماعی نه عجیب است نه تصادفی. هدف این هر دو روند، جلوگیری از ترک حجاب و سرکوب آزادی پوشش زنان و دختران است. بخش رسمی سرکوب، به شکل سازمان یافته، علنی و با هماهنگی آشکارهمه قوای حاکمیت صورت می گیرد؛ بخشی به صورت غیر رسمی از طریق حملات زنجیره ای به مدارس دخترانه.

این همزمانی نشان می دهد که اولا واکنش خامنه ای به موج گسترده حملات شیمیایی در نیمه اسفند گذشته که پس از حدود سه ماه سکوت از آغاز حملات، سرانجام از آن به عنوان « یک جنایت بزرگ و غیرقابل اغماض» نام برده و خواستار «اشد مجازات» مسببین در صورت اثبات مسمومیت ها شده بود، می تواند ریاکارانه و با هدف پرده پوشی دست های خون آلود عوامل آتش به اختیاری بوده باشد که قرار بود بخش سرکوب غیر رسمی زنان را با وحشت پراکنی و ارعاب پیش ببرند.

ثانیا حتی اگر ادامه حملات شیمیایی سازمان یافته به مدارس دخترانه پس از تعطیلات نوروزی و باز شدن مدارس، خارج از تصمیم و اراده شخص خامنه ای و ارگان های تحت اختیار او صورت می گیرد – که احتمال بسیار ضعیفی است – در این صورت همین واقعیتِ تداوم حملات شیمیایی نشان می دهد که تهدیدات و تشرهای خامنه ای دیگر در میان لایه ای از سرکوبگران قشری اثری ندارد و بخشی از این قشریون و مرتجعین رسالت زده، از سیاست های وی فاصله گرفته اند. واقعی تلقی کردن این احتمال ضعیف، به معنای تشدید شکاف های درون نیروهای امنیتی و گسترش فروپاشی ایدئولوژیک دستگاه سرکوب است که بخشی از آن با فاش شدن مخالفت و ناتوانی برخی از فرماندهان سپاه در سرکوب اعتراضات خیابانی در جلسه محرمانه فرماندهان ارشد سپاه با خامنه ای در تاریخ سیزدهم دیماه فاش شده بود. البته عاملی که نامحتمل بودن عدم سازماندهی مستقیم حملات زنجیره ای شیمیایی به مدارس از سوی دستگاه ولایت را توضیح می دهد، پایگاه اجتماعی خامنه ای است. پایگاه خامنه ای علاوه بر نیروهای امنیتی و سپاهی و بسیجی حقوق بگیر و مزدور، متحجرترین، واپس گراترین و سنتی ترین لایه های عقب مانده مذهبی جامعه است که اقلیتی کوچک را تشکیل می دهند. سیاست های خامنه ای امکان جذب سایر لایه های اجتماعی را ندارد. او نه میان محرومان و فرودستانی که برای نان شب مانده اند جایگاهی دارد نه میان قشر متوسط که با سیاست های اقتصادی دولت هایش تقریبا نابود شده اند. برای قشر معروف به خاکستری هم جز نمایش رعب و ترس و سرکوب ابزاری ندارد. در این شرایط ،مماشات در برابر آزادی پوشش، همان لایه قشری و متوهم مذهبی را هم از او می گیرد و مجموعه ای از باندهای مافیایی فاسد، بشدت سرکوبگر و مزدور برای دستگاه ولایت باقی می ماند که چنانچه در جلسه محرمانه فرماندهان سپاه مطرح شد، برای حفظ نظام از طریق کشتن مردم پول کلان می خواهند. در چنین وضعی وقتی خامنه ای می گوید: «کشف حجاب حرام شرعی و سیاسی‌ است»، به همین لایه متوهم سنتی و عقب مانده پیام می دهد که ولو با «مدیریت سطل ماستی» مساله آزادی پوشش و حملات زنجیره ای سازمان یافته شیمیایی به مدارس دخترانه به آنها پشت نخواهد کرد؛ چنانکه از کور کردن جوانان و کشتار کودکان ابایی ندارد. در مسلک خامنه ای آزادی پوشش حرام شرعی و سیاسی است، ولی کشتن بچه ۹ ساله و دختر ۱۶ ساله حلال شرعی و سیاسی است.

وقتی حاکمیت سرکوب رسمی و غیر رسمی را در مقابله با آزادی پوشش برای بازگرداندن آب رفته به جوی با هم پیوند زده است، مدرسه، دانشگاه، مراکز بهداشتی، درمانگاهها، ادارات، مراکز کار، حوزه های خدمات عمومی و تفریحی هم باید سنگرهای همپیوند در دفاع از آزادی پوشش و مقابله با ارتجاع و مقاومت در برابر دیکتاتوری باشند و همراه با خیل انبوه ایرانیان خارج از کشور، صف بزرگ سراسری برای دفاع از «زن، زندگی، آزادی» برپا دارند.

وب‌نوشت روی WordPress.com.

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: