اتحاد کارگران انقلابی ایران: با دعوت کنفدراسیون اتحادیه های کارگری بریتانیا برای اعتصاب و تظاهرات سراسری در روز اول فوریه، نیم میلیون نفر از کارگران بخش های مختلف از حمل (تی-یو – سی) و نقل گرفته تا خدمات عمومی و معلمان دست از کار کشیده و به تظاهرات در لندن و چندین شهر دیگر پرداختند.
خواست اصلی این اتحادیه سراسری، اعتراض به محدود کردن حق اعتصاب بود که هفته پیش در مجلس عوام بریتانیا به پیشنهاد دولت دست راستی به تصویب رسیده بود. براساس این مصوبه، با این بهانه که اعتصاب کارگران و به ویژه در بخش حمل و نقل و خدمات عمومی و درمان موجب ایجاد مشکلات برای مردم می شود و دولت ناگزیر است محدودیت هایی در حق اعتصاب اعمال کند،
اولا – اعلام زمان اعتصاب از دو هفته قبل از آغاز آن و ثانیا – تامین حداقل خدمات برای مردم در حین اعتصاب به حق اعتصاب مصوب شد.
در واقع توطئه ای که دولت دست راستی انگلیس به بهانه تامین حداقل خدمات برای مردم به کار گرفته، قراردادن کارگران در برابر مردم، با هدف درهم شکستن حق اعتصاب و قدرت اتحادیه های کارگری رزمنده در بخش حمل ونقل، خدمات عمومی و معلمان است؛ کاری که اسلاف این رژیم از زمان نخست وزیری مارگارت تاچر در سال ۱۹۷۹ میلادی با پیشبرد سیاست های نئولیبرالی آغاز کردند. ولی مساله حالا این است که شرایط برای پیشبرد چنین سیاستی کاملا تغییر کرده است.
اولا- این که نتایج ویران گر سیاست های نئولیبرالی، برای مردم کاملا آشکار شده است. سیاست هایی که نه تنها مشکلی از بحران مزمن نظام سرمایه داری را حل نکرده، بلکه امکان زندگی شایسته انسانی برای اکثریت عظیمی از مردم این جوامع را که یک دوره طولانی استثنایی هفتاد ساله ای از رفاه نسبی در نظام سرمایه داری را تجربه کرده اند، به بن بست رسانده است. از این رو، مردم را به حمایت گسترده از اعتصابات کارگران و مشارکت در تظاهرات کارگری در اعتراض به افزایش هزینه های زندگی کشانده است.
ثانیا – این اعتصاب ها توسط نسل جدیدی از رهبران رزمنده و رادیکال کارگری اتحادیههای کارگری سازماندهی می شوند که راه خود را از رهبران بورکراتیک و کاسه لیس نظام های حاکم در اتحادیه های رسمی و سنتی جدا کرده و همگام با خواست مردم از آموزش و درمان عمومی و رایگان گرفته تا حق تامین های اجتماعی کار و اشتغال وغیره حرکت میکنند..
خواست هایی که به دولت های رفاه در این جوامع معنی می دادند و در زمینه بحران مزمن نظام سرمایه داری و به بن بست رسیدن این جوامع، توسط دولتهای گوناگون به نابودی کشانده شدند.
ثالثا – به همین دلیل و با ناتوانی این دولت ها، از دولت های محافظه کار گرفته تا دولت های به اصطلاح سوسیال دمکرات و کارگری ( که البته به عنوان رسواترین نمونه در این زمینه محدود به انگلیس هم نیست) در تامین خواست های حداقل کارگری در حوزه اشتغال و هزینه های زندگی، اعتصابات و تظاهرات اعتراضی به فقر فزاینده گسترش یافته و به دوره طولانی چهل ساله از رکود در جنبش کارگری و ضعف اتحادیه های کارگری، پایان می دهند.
با پیوستن بخش های وسیع تری از کارگران، که در گذشته کمتر شاهد حرکاتی از آن ها بوده ایم و هم چنین به کارگیری سیاست ها و اشکال جدیدی از سازماندهی و منزوی کردن اتحادیه های سازشکار سنتی، موج جدیدی از روی آورن کارگران به اتحادیه های رزمنده و تقویت جنبش واقعی اتحادیه ای آغاز شده است. چیزی که کمتر در رسانه ها و مطبوعات رسمی و وابسته به نظام به آن اشاره می شود. به طور نمونه، اعتصاب نیم میلیونی سراسری روز اول فوریه با همکاری و سازماندهی بیست اتحادیه کارگری و به همراهی و فراخوان ناگزیر اتحادیه رسمی تی- یو- سی با آن به وقوع پیوست.
در واقع، این موفقیت، به دوره ای از ضعف صنفی گرایی خاص جنبش اتحادیه ای انگلیس پایان داده و می شود امیدوار شد که دوره نوینی از مبارزه واقعی طبقاتی در انگلیس آغاز می شود.
تی – یو- سی گرچه اولین تجربه موفق در سازماندهی سراسری اتحادیه های کارگری انگلیس در سال ۱۸۶۷در جهان بود ولی عملا نتوانست به ضعف صنفی گرایی در جنبش اتحادیه ای این کشور فائق بیاید و یا قانون کار مدونی را در تامین حقوق کارگری به تصویب برساند. با همین ضعف بود که مارگارت تاچر قادر شد تا با گذراندن گام به گام قوانین متعددی در دهه ۱۹۸۰ قدرت اتحادیه های کارگری را با محدود کردن حقوق کارگران در اعتصاب و به ویژه اعتصاب های حمایتی، در هم شکسته و تسلیم سیاست های نظام حاکم کند.
نویسنده: یوسف آبخون
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟