ویژگی های نیروی پیشران خیزش انقلابی پس از صدمین روز مبارزه ضد دیکتاتوری

اتحاد کارگران انقلابی ایران: صد روز پس از آغاز خیزش انقلابی، اعتراضات مردم به شکل های مختلف همچنان ادامه دارد و حاکمیت نتوانسته است صدای طغیان مردم ایران را خاموش کند. اما در شکل تداوم اعتراضات، در نتیجه تاثیر متقابل دو عامل بر روی هم، تغییراتی ایجاد شده است. این دو عبارتند از کاهش دامنه اختلاف فاز جنبش ها نسبت به هم، و گسست عمده تاکتیکی در خصوص شکل و ساختار اعتراضات در میان کل نیروهای همسو در سرنگونی جمهوری اسلامی. از زاویه توازن قوا بین نیروهای انقلابی با ضد انقلاب حاکم نتیجه عبارت است از رسیدن به مرحله تعادل هم وزن به مثابه امری ناپایدار و گذرا.  

 اول: دامنه تفاوت آهنگ اعتراض جنبش های مختلف، در نسبت با هم، کاهش یافته است. کردستان در دور نخست خیزش انقلابی پیشتاز و موتور جنبش شد. درست به همین دلیل قوای سرکوب به درهم کوبیدن کردستان معطوف شد. حاکمیت برای خاموش کردن شعله های قیام انقلابی در کردستان و پایان دادن به پدیده شهرها یا مناطق و محلات آزاد از قوای سرکوب، سرانجام به کردستان لشکرکشی کرد؛ شهرها را یکی پس از دیگری میلیتاریزه کرد، پست های بازرسی ایجاد نمود ، به مقرات احزاب کرد در خاک کردستان عراق چندین بار حمله کرد؛ موج گسترده ای از سرکوب و بازداشت را صورت داد تا به خیال خود با خاموش کردن شعله های مقاومت انقلابی در کردستان به خیزش انقلابی پایان دهد. اما میلیتاریزه کردن کردستان، محاصره شهرها و استقرار گسترده پست های بازرسی و سرکوب های فاشیستی نتوانست به اعتراضات در کردستان پایان دهد و تنها توانست از شتاب ودامنه آن بکاهد. در همین روزهای اخیر حضور دوباره مردم در مراسم های گرامیداشت یاد و خاطره جانباختگان خیزش انقلابی در شهرهای مختلف کردستان موید آن است که حتی به زور محاصره شهرها و فاشیستی ترین روش های سرکوب هم نتوانسته اند و نمی توانند کردستان را خاموش کنند.

حاکمیت پس از آن که به خیال خود صدای کردستان را خاموش کرد، برخورد مشابهی با جنبش دانشجویی، که به موازات کردستان صدای رسای مقاومت ضد دیکتاتوری و خیزش انقلابی مردم بود، صورت داد. صدها دانشجو را ربودند، به خوابگاهها حمله کردند، از دانشگاهها اخراج کردند، احکام انضباطی منع تحصیل صادر کردند و حالا سیل احکام وحشیانه قضایی برای دانشجویان معترض را آغاز کرده اند تا صدای دانشگاه را بکلی خاموش کنند، اما آدم ربایی، ضرب و شتم، امنیتی کردن فضای دانشگاهها، آواره سازی دانشجویان و صدور احکام سنگین قضایی هم نتوانسته است صدای دانشجویان در دانشگاهها و خیابان را خاموش کند.

با سرکوب شدید اعتراضات شبانه خیابانی، با لشکرکشی به خانه ها، با بازداشت های وحشیانه دسته جمعی، با آدم ربایی، شکنجه، قتل و انداختن پیکرهای مثله شده انقلابیون در حاشیه رودخانه ها و صدور احکام گروهی محاربه و اعدام سعی کردند صدای اعتراض خیابان را خاموش کنند، اما خیابان خاموش نشد، و تنها توانستند موقتا دامنه اعتراضات خیابانی را کاهش دهند.

دوم: با توجه به نقشِ محوری ی خیابان در خیزش انقلابی سه ماهه اخیر لازم است بر تاثیرعامل دوم یعنی «گسست عمده تاکتیکی در خصوص شکل و ساختار اعتراضات در میان کل نیروهای همسو در سرنگونی جمهوری اسلامی» در کاهش موقت دامنه اعتراضات خیابانی تاکید کرد.

نیروهای راست، از سلطنت طلبان تا انواع چهره های فرصت طلب و خودفروش، و گروهی از سلبریتی ها، در چهارچوب استراتژی آمریکا و غرب برای خیزش انقلابی ایران و نوع قدرت مطلوب آنها، برای ربودن رهبری انقلاب مردم ایران به تکاپو افتادند.

آنها ایده اتاق های فکر استراتژیست های خود را که قبلا به شکل «میدان میلیونی» از زبان گروه سلطنت طلب موسوم به «فرشگرد» مطرح کرده بودند، به موازات نهادسازی از بیرون و در ساحل امن عافیت در غرب، این بار برای ربودن رهبری انقلاب مردم ایران دوباره مطرح کردند.

آنها تشکل های پوششی را، که در جریان خیزش انقلابی سه ماه اخیر به نام کمیته های محلات جوانان و نام های دیگر ساخته بودند، به نام «اتحاد نیروها» سر هم کردند و خواستار شدند که شکل اعتراضات از محله محوری به سراسری تبدیل شود.

آنها هدف شان این است که به هر قیمتی، ولو وارد آوردن تلفات فراوان به مردم، هر چه سریع تر  یک جمعیت میلیونی فراهم آید و به سوی تصرف مراکز اصلی قدرت کشانده شود تارژیم کنونی، قبل از این که همین مردم فرصت ایجاد نهادها و تشکل های مستقل خود را در جریان اعتراضات کنونی شان پیدا کنند، سقوط کند، و رضا پهلوی و تیم مورد تایید اتاق های فکر استراتژیست های آمریکا و اروپا را به قدرت برسانند.

حساب کردن روی جانفشانی حداکثری مردم، و زدوبند با بخشی از فرماندهان نظامی، امنیتی و سپاهی همین رژیم بخشی از این استراتژی است. درست به همین دلیل، به بهانه «اتحاد علیه دیکتاتوری»، مشابه همان سیاست «همه با هم» خمینی که عملا معنایش همه با خودش بود را، به کمک رسانه های خود به پیش می برند.

اعتراضات محله محور برآیند میانگین هوش جمعی مبارزان انقلابی در شبکه های اجتماعی با هدف فرسودن و از پا انداختن نیروهای سرکوب بود. «میدان میلیونی» برآیند تصمیم اتاق های فکر اپوزیسون راست پروامپریالیستی برای ربودن رهبری خیزش انقلابی کنونی در چهارچوب منافع غرب است.

البته ایده ربودن رهبری خیزش انقلابی از طریق هل دادن دسته جمعی مردم به سوی تصرف زودهنگام مراکز اصلی قدرت، هم به خاطرعدم انطباق با  توازن قوای کنونی و هم فقدان نیروی میدانی و هدایت گر و سازمانده از سوی طیف راست عملا به نتیجه ای نرسید، اما این سیاست نقدا همسویی عام مجموعه نیروهای خیابان را تقلیل داد.

در واقع پشت صحنه سیاست «امروز فقط اتحاد» و جلو کشیدن لاشخورهای سیاسی ابن وقت و جسد معاشان بدنام و فرصت طلبان هفت رنگ به نام آلترناتیو رژیم موجود، تضعیف قدرت جمعی مبارزه ضد دیکتاتوری در خیابان بود.

این واقعیت که هر بخش از جنبش که در سه ماه اخیر خواست نقش لوکوموتیو خیزش انقلابی را ایفا کند شدیدتر و بیرحمانه تر سرکوب شده، شامل جنبش کارگری هم می شود. از همان اولین گام جنبش کارگری در این راستا تیغ سرکوب را برداشتند و حدود صد نفر را در میان کارگران معترض مناطق نفت و گاز و پتروشیمی در جنوب بازداشت کردند. تا کنون در مواجهه با هر فراخوان اعتصاب در بخش نفت و گاز و پتروشیمی با ایجاد جو شدید فاشیستی و بازداشت و تهدید کارگران به اخراج سعی کرده اند، هم از پیوند میان جنبش ها جلوگیری کنند، و هم با برآمد جنبش کارگری مقابله نمایند.

همین معادله را برای بلوچستان نیز می توان یادآور شد. شاهد بودیم که چگونه بلوچ ها را بسرعت قتل عام کردند و براساس آمار فعالین بلوچ، نیروهای سرکوبگر رژیم حداقل نود و پنج نفر را  قتل عام کردند.

برآیند مجموعه افت و خیزهای خیزش انقلابی در صد روز گذشته معنایش این است که توازن عمومی نیروی انقلاب در برابر ضد انقلاب حاکم با گام های متناسب و شتاب معطوف به حفظ و گسترش پایه توده ای خیزش انقلابی و همبستگی باشکوه کنونی میان این جنبش ها تناسب دارد. 

نیروی پیشران خیزش انقلابی در شکل اثباتی نیرویی است که آگاهانه، سازمانیافته و هدفمند، و نه غریزی و خودبه خودی، حفظ و گسترش پایه توده ای انقلاب و حفظ همبستگی مبارزاتی میان کردستان، بلوچستان، خوزستان و همه استان های دیگررا با جنبش دانشجویی، زنان و جنبش کارگری، هم در حوزه مطالبات اساسی، و هم در شکل و آهنگ مبارزه هماهنگ سازد.

وضعیت کنونی توازن قوا بین نیروهای انقلابی با ضد انقلاب حاکم را می توان مرحله تعادل هم وزن نامید؛ مرحله ای که خیزش ضد دیکتاتوری پا سفت می کند تا نیروی مستقل پیشران خویش را با ویژگی های لازم شکل دهد تا تعرض به دیکتاتوری را نیرومندتر از سر بگیرد، و حاکمیت با کل قدرت جهنمی سرکوبش امکان نابودی خیزش اعتراضی را ندارد و تنها توانسته است جلوی تشدید تعرض آن را موقتا بگیرد.

وضعیت کنونی امری ناپایدار و گذراست. حاکمیت آینده ندارد و محکوم به نابودی است. آینده از آن خیزش انقلابی است.


کانال تلگرامی اتحاد کارگران

وب‌نوشت روی WordPress.com.

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: